-
اندرز لقمان به فرزندش
پنجشنبه 7 دی 1385 21:04
لقمان حکیم به پسرش فرمود: فرزند عزیزم ، دنیا دریایى عمیق و ژرف است ؛ و افرادى بسیار زیاد در این دریا هلاک شده اند. پس به یاد داشته باش که : کشتى خود را در این دریاى ژرف ، ایمان به خدا قرار دهى . و بادبانش را، توکل به خدا نصب نمائى . و توشه خود را در آن ، تقواى خدا عزوجل قرار دهى . اگر از این دریا نجات یافتى ، به کمک...
-
اثبات وجود حضرت حجت(ع)
پنجشنبه 7 دی 1385 21:03
مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی(ره) از آیات و مراجعی بود که بی واسطه به فیض ملاقات حضرت مهدی، صاحب الزمان ارواحنا له الفداه مشرف شده بود. یکی از آن موارد، قضیه شگرفی است که مرحوم شیخ محمد شریف رازی در جلد اول کتاب گنجینه دانشمندان نقل کرده است. او می نویسد: علامه حاج سید محمد حسن میرجهانی طباطبایی، صاحب تألیفات...
-
مولا و غلام مشتبه شدند!
پنجشنبه 7 دی 1385 21:02
در زمان خلافت امیرالمومنین علیه السلام مردى کوهستانى با غلام خود به حج مى رفتند، در بین راه غلام مرتکب تقصیرى شده مولایش او را کتک زد. غلام بر آشفته ، به مولاى خود گفت : تو مولاى من نیستى بلکه من مولا و تو غلام من مى باشى . و پیوسته یکدیگر را تهدید نموده به هم مى گفتند: اى دشمن خدا! بر سخنت ثابت باش تا به کوفه رفته تو...
-
پرهیز از تمامى گناهان، مقدّمه ى نیل به درجات کمال و یقین
جمعه 1 دی 1385 23:16
براى رسیدن به درجات کمال و یقین، قطعا تنها ورع از محرّمات کفایت نمىکند، نه تنها ورع از سبعهى موبقه از کبایر مانند شرک و قتل نفس و...، بلکه ورع از چهل محرّم که در کتاب عیون اخبار الرضا ـ علیهالسّلام ـ ذکر شده است، نیز کفایت نمىکند، بلکه یک نگاه تند که سبب ایذاى یک مؤمن و یا هتک حرمت او شود، حرام است؛ هم چنین یک...
-
باید که دمی غافل از آن شاه نباشی!
جمعه 1 دی 1385 23:15
مرحوم حجة الاسلام اسدالله بافقی یزدی برادر مرحوم حاج شیخ محمد تقی بافقی در ماه صفر 1369 هجری قمری در قصبه بافق حکایت کرد که: « مرحوم برادرم کراراً به فیض ملاقات آن حضرت رسیده و حضور آن حضرت مشرف شده اند و در زمان حیاتش راضی نبود گفته شود. آن مرحوم از اشخاصی بودند که مکرر این توفیق نصیبشان شده بود چه در سفر مکه معظمه...
-
اندرز ابوذر، توشه راه
جمعه 1 دی 1385 22:49
ابوذر در کنار کعبه بپا خاست و گفت : من جندب بن سکن هستم . مردم گرد او آمدند و او گفت : هنگامى که براى شما سفرى پیش مى آید، با خود توشه اى بر مى دارد. پس براى سفر روز قیامت ، توشه اى برگیرید. آیا در این سفر، به چیزى نیاز ندارید؟ گفتند: ما را راهنمایى کن . جناب ابوذر فرمود: صم یوما شدید الحر للنشور. وحج حجة لعظائم...
-
زنى که فرزند خویش را انکار مى کرد :
جمعه 1 دی 1385 15:12
او که جوانى نورس بود سراسیمه و شوریده حال در کوچه هاى مدینه گردش مى کرد، و پیوسته از سوز دل به درگاه خدا مى نالید: اى عادل ترین عادلان !میان من و مادرم حکم کن . عمر به وى رسید و گفت : اى جوان ! چرا به مادرت نفرین مى کنى ؟! جوان : مادرم مرا نه ماه در شکم خود نگهداشته و پس از تولد دو سال شیر داده و چون بزرگ شدم و خوب و...